شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش: من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که تو فانوس شب من باشی
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
سیاهی شب را در چشمانت به بند میکشم تا هربار که به تو مینگرم زیبایی نور ماه را تنها در چشمان تو ببینم
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
بیا با هم بشنیم کنج یه شب
بشینیم چند تا ستاره بشمریم
نشون شهر همیشه روشنو
به دلی که غم نداره بسپریم
اگه میخواییم واسه ی هم بمونیم
بیا تو عطر گلها لونه کنیم
بیا رو لبای غمگین وفا
صدای گریه رو وارونه کنیم
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
شبها
که بی تو پلک غزل بسته می شود ، از لحظه های بی تو دلم خسته می شود ، باور
نمی کند دل مغرور و ساکتم ، هر لحظه بیشتر به تو وابسته می شود .
ادامه مطلب ...