آنقدر
سوخته ام با همه بی تقصیری / که جهنم نگزارد به تنم تاثیری
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
م
ست آن دوستم که در تنهایى ام یادم کند در فراغ دورى خود سخت بیمارم کند.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
هرچند
تنهایی را دوست ندارم ، اما دوست دارم در قلب تو تنهای تنها باشم !
باران حضورت که ببارد
تنهایی ام خشکسالی اش را تعطیل می کند به حرمت قطراتی از جنس تو